چند ماه است که ننوشتهام؟ نمیدانم. چرا ننوشتهام؟ نمیدانم. امسال همهچیز برای من سخت و بد و غمانگیز پیش رفت. الان که به پایان سال نزدیکیم، بیشتر از همیشه احساس شکستخوردگی تمام عیار میکنم. در تمام اهداف امسال، تک تک شکست خوردم و به چیز خاصی هم دست نیافتم. از کاری که دوست داشتم به دلیل افسردگی، اخراج شدم. امتحانم را قبول نشدم و جز این شکستهای مادی، در کسب رذیلتهای انسانی هم پیشرفت چشمگیری داشتم و به آدم بدتری تبدیل شدم. قاعدتاٌ بد
بیشتر از یک ماه است که ننوشتهام. نمیخواستم فروردین بگذرد و من هیچ ننوشته باشم. چند باری قصد کردم از تکهپارههای عواطف که در دستم میماند چیزی بنویسم، هر بار جز جملات تکهپاره دستم را نگرفت. حتا از نوشتن این آخرین جمله پنج دقیقه میگذرد. در ذهنم هیچ نیست جز خواستن. تمام خواستنم، سر تا پا. یکی دو تا چیز هست که میخواهم و همه هم دنیاییاند، کاملا. حتا دیگر دنبال آن نیستم که راه زندگیام را پیدا کنم. حرفش را میزنم، ولی آن قدری اهمیت ندار
☘☘☘☘☘☘یه چند وقتی بود که :در مورد یه سری چیزها ننوشته بودم تو وبلاگم(تلنگرتفکر) با خودم میگفتم در خانه اگر کس است، یک حرف بس است»ولی تو این یکی دو روزه،خبرهایی بگوش رسید و نتونستم از کنارش بسادگی بگذرم⇩⇩
الان دیگه مُد شده، دوستان مثلا هنرمند» کشورمون واسه 《زاییدن》و 《بچه دار شدنشون》 یکی دو ماه میرن اروپا ⇦تا خدایی نکرده بچه شون ایرانی نشه.این شده واسشون کلاس!!یک ماه بری اروپا، بچه ات رو بدنیا بیاری و برگردی!!! اسم اینو چی میشه گذاشت،
دلهای بلورین
دخل و خرج عاطفه
نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
آقای سمنانی، که مردی است شصت و پنج ساله، نوشته و پرسیدهاند:فرهنگی بازنشستهام. ما در شهرستانی کوچک زندگی میکنیم. اینجا رابطهها و عاطفههای خانوادگی، شاداب بوده است؛ اما اکنون دارم احساس میکنم رابطهها و عاطفهها، رو به کاهش است. مثلاً خانواده و فرزندان خودم، آنگونه که من با پدر و مادرم و پدربزرگ و مادربزرگم رابطه داشتم، ایشان آن رابطه را با من ندارند. آن عاطفها
به حضرت رقیه، ناله هیچ طفلی در نیاد. ▪️به حنجر تیر خورده علی اصغر، همه دردها درمان شه.▪️به بدن پاره پاره علی اکبر، هیچ پدر و مادری داغ فرزند نبینه.▪️به ناامیدی ابوالفضل، هیچ امیدی در این روزها ناامید نشه. ▪️به غنچه زیبا قاسم، هیچ جوانی ناکام نشه.▪️به لب عطشان حسین، همه حاجت به خیر روا بشن▪️به اسیری اهل بیت حسین، هيچکي سر دو راهی نمونن جز بین الحرمینآمین یارب العالمین.
متن آهنگ مهدی سلطانپور با نام گریه آخر
Text Music Lyric Mehdi Soltanpoor - Gerye Akhar
همراه باشید با تکست اهنگ جدید گریه آخر | ترانه و شعر از مهدی سلطانپور
♪♪
نمیدونستم چجوری این دردو به قلبم خسته م حالی کنم
نمیدونستم بغض گلومو چجوری خالی کنم
هيچکي نفهمید به غیراز عشقت چی تو سرمه
هيچکي نفهمید این نفس های اخرمه
(ببین این گریه های اخرو دیره ولی تو نرو خواستم که بمونی اما نشد
نزار از بودنم خسته شی توداری میری که چی واسم تو همونی (اما نشد)۳)۲
ببین این گریه اخرو
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام :)
سه ماهی هست که چیزی تحت عنوان پست درست و حسابی ننوشته ام. فقط همان حرف های راحت بوده که از گفتن شان اغلب ناراحت می شدم، چرایش هم بر می گردد به آنجا که نگفتن و ننوشتن یک سری حرف ها سودش بیشتر از گفتن و سبک شدن است.
این ها همه مقدمه اند و گره گشای زبان بسته من. چه می شود کرد، یک مدّتی است متن طولانی ننوشته ام و حالا خدا رحم تان کند با حرف های مانده در گلویِ من. :) از آنجا که من اغلب پست هایم زیر پوستی رو پوستی، یک ربطی به ا
ویدئو این مطلب در یوتیوب و این لینک بار گذاری شده.
رد روم یا اتاق قرمز (red room) یک شایعه اینترنتی دیگه هست که بهش برخورد کردم. من مدتها پیش مطلبی رو در باب دروغ بودن عروسک لولیتا نوشته بودم. حالا نظر خوانندهای در اون پست که به رد روم اشاره کرده بود منو وا داشت که در اولین فرصت بعد از سبک شدن درسام به واقعی نبودن این شایعه بپردازم.
رد روم اتاقی هست که ادعا میشه در دارک وب (یا وب سیاه) وجود داره. خلافکارانی انسانهای بیگناه رو مین و به ا
از کارم استعفا دادم. درست 42 روز پیش. با آقای ت حرف زدم و سه هفته بعدش، یعنی سه هفته پیش دیگر نرفتم. 22 دی بود؟ فکر کنم.
نشستم برای کنکور میخوانم. کنکور ارشد، رشته ای که عاشقش بودم و هستم. رشته ای که هیچ کاری برایش نمیکنم.
کلاس های موسسه پژوهش را شرکت میکنم. با استادانی که آرزویم بود انگار، که به لطف کرونا کلاس ها مجازی شد، کلاس دارم. آزمون های آزمایشی شرکت میکنم. امروز آزمون سوم بود. رتبه ام از بد هم بدتر شد. همیشه همین است. از بد هم بدتر میشود. قلمچی
الف
سلام
مدتهاست ننوشتهام، البته یک بار نوشتم و پاک کردم که خودش برای تخلیّهی روح خوب بود.
وسطِ تیرهگیهای اتاق، به اندازهی نوک سوزن بارقهای از نورِ سفید بیرون زده. باید با همین نور درِ اتاق، اتاقی بیانتها را پیدا کرد. پسِ آن اتاق دیگریست و شاید نور بیشتر یا کمتری. امّا پسِ همهی این اتاقها چیست؟ مهم است؟ درگیر در معمّایی. وسطِ معمّایی هستی که سؤالهایش بیانتهاست و این جذّابترین یا شاید تیرهترین و کثیفترین م
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور
که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی
گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
ملَک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد
که در حُسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب
مراحل:
1- 5 بادمجان (یک کیلو): پوست کندن و از درازا به 8 قسمت باریک بریدن (a) - چیدن کف سینی (تفلون قرمزه)، پاشیدن پودر سیر و کمی فلفل سیاه و 2 قاشق روغن زیتون - قرار دادن در فر با درجه 200 الی 230
2- آماده کردن پیاز داغ (در یک قابلمه یا ماهیتابه دلخواه) + افزودن زردچوبه و فلفل سیاه و تفت دادن + بعد از یک ربع افزودن 3 قاشق نعنا خشک + خاموش کردن شعله 1 دقیقه بعد تفت دادن نعنا
3- بادمجانهای داخل فر کمی که قهوه ای شد و آب از دست داد (نیاز نیست کامل کبابی شوند)، داخ
دیگه گریه نکرده بودم ؛ از همون شبی که توی حرم از تو و فاطمه جدا شدم و پشت یه قفسهی کتاب دعا کز کردم و گوله گوله بابت رفتنت اشک ریختم ، گریه نکرده بودم . توی تمام این چهل روز ، فکر میکردم رفتنت رو پذیرفتم . کاملا منطقی به این فکر میکردم که خب روال طبیعی زندگیشه ، نمیتونه که تا ابد روی کنکور درجا بزنه . او رفت سمت مرحلهای که باید . همهی اینها برام واضح و روشن بود ، مثل بالا اومدن خورشید بعد از کوچیدن ستارهها و تاریکی شب. تو رو از دست ندا
تازگی ها فهمیده ام دلتنگ که می شوم، بیش از هر وقت احساس کلافگی می کنم. به معنای واقعی کلمه "کلافگی". دلتنگی من خودش را اینطور نشان می دهد. به این در و آن در می زنم که این احساس را از خودم دور کنم. به جان موهایم می افتم و چتری هایم را می زنم، کتاب های خلاصه کنکور را رو به رویم باز می کنم و صفحه به صفجه می خوانم، یوتیوب گردی می کنم یا مثلا گالری عکس های گوشی ام را مرتب می کنم. مثل یک نمودار صعودی با شیب کم است. اگر دلتنگی ام طولانی مدت شود، کلافگی ام هم
کتابچه را گذاشتهام جلویم. تنها نسخهای است که توی خانه دارمش: برزخ بیهویتی در سرزمین مادری». یک کتابچهی ۹۰ صفحهای که حالا باید بگویم دیگر خاطره است. با محسن نوشتیمش. ابعاد مختلف مشکل بیشناسنامه بودن بچههای مادر ایرانی- پدر خارجی. چه توی ایرانی هاش چه بیرون ایرانیها. بعد سیر تاریخی. مقررات بقیهی کشورها. راهحلهای پیشنهادی و. کتابچهی جالبی شده بود. دستمان میگرفتیم و وقت دیدن آدمهای مختلف یک نسخه بهشان میدادیم ک
میگویند وبلاگ مرده است. دیگر کسی وقتش را صرف وبلاگ نوشتن و وبلاگ خواندن نمیکند. الد فشن شده است. نوشتن متنهای طولانی ور افتاده است. تحقیق کردن برای نوشتن یک مطلب دیگر ارزشی ندارد. جانمایهی وجود را کلمه کردن خودفروشی مفت شده است. از وبلاگ نوشتن پولی در نمیآید. این روزها سایتها هزینه میکنند و در مورد موضوعات مختلف تولید محتوا میکنند. وبلاگها جانی ندارند. اگر هم کسی خوب بنویسد میرود برای آن سایتها مینویسد؛ تا گوگل تشنگا
در طول یک سال اخیر شاید بیش از 10 کتاب را نصفه رها کردهام. چندین سریال را فقط تا یکی دو اپیزود اول دیدهام. با آدمهای زیادی همصحبت شدهام که صرفا در زندگیِ هم رهگذر بودهایم. وجه مشترک تمام این تجربهها، داستانها و خاطراتیست که انتهایی ندارند. در ذهن من، همه اینها فریز شدهاند. داستان آن کتابها، سریالها یا آدمها، بدون اینکه پیش برود، در یک پلان مشخص خشک شده و دیگر تکان نمیخورد. مثلا هیچ وقت قرار نیست متوجه شوم که آن مردی که با ه
هیچ وقت فکر نمیکردم آغوش ی آدمی ک هیچ تعلقی بهم نداره این طور آرومم کنه .اصلا مهم نیس برام چرا دوسم داره و چرا من دوسش ندارماما اینکه تو این روزا هيچکي حواسش به من نیس ک چجوری ذره ذره دارم میسوزم .حتی پدر و مادرم ماه هاست خبری ازم نمیگیرناین ی نفر رو هفته ای دوبار میبینم و هر بار قرار کاری تبدیل میشه ب ابراز علاقه های اون و آغوش هاشو اینکه هفته اینده همچین روزی ک روزه تولدمه احتمالا اخرین باری خواهد بود ک میبینمش .و چجوری بهش بگم بعد ی سال ک ه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. عزاداری هایتان مقبول درگاه حق تعالی. ان شاءالله که حال همه تان خوب باشد.
آن قدر این خانه گرد و غبار گرفته که گمان نمی کنم هنوز هم کسی این جا را بخواند. دلم هوای بعضی روزهای گذشته وبلاگ نویسی را کرده. مدت زیادی ست که هیچ چیز حسابی ننوشته ام. شاید یک سالی بشود. شاید بشود گفت حتی نه چیز حسابی که هیچ ننوشته ام. مدت هاست. یادش خوش. آن موقع ها پائیز وبلاگ و شب های بلند زمستان، ایّامی بود برای خودش، پای این سیستم و بیداری تا ص
یک. این روزها در حال تصحیح تمرینهای نسبیت خاصام. بیش از 50 سؤال و بیش از 40 دانشجو! با اینکه سه نفر با هم باید از پس تصحیح این تعداد سؤال برآییم، اما باز یک-سومش هم کار نفسگیری است. باری، میخواستم بگویم در بین این تقالاها، وقتی آدم به برگۀ بعضی از بچهها میرسد، حسابی خستهگیاش درمیرود و نفس راحتی میکشد و بر پدر و مادرشان بابت تربیت چنین فرزندی بارها و بارها درود میفرستد و -با رعایت موازین شرعی- قربانصدقۀ نظم و زیبایی و
بدینوسیله به اطلاع می رساند چاپ کارنامه گروهی در سامانه سیدا با اشکالاتی فراهم شده است پس لازم است به موارد زیر توجه گردد.
1--کارنامه گروهی در مفاطع بالاتر که ماهیت نمره ای دارد کاربرد دارد و در مقطع ابتدایی به دلیل چاپ این کارنامه ها در نوبت دوم و جهت الصاق در پرونده دانش آموزان کاربردی ندارد
2- مدیران محترم مدارس ابتدایی توجه فرمایند کارنامه توصیف عملکرد یاهمان کارنامه فرم الف باید توصیف و توصیه به صورت کامل در قسمت مربوطه ثبت گردد م
نمرات خام برگه بدون هیچ تغییری در ادامه ارایه شده است. نمرات بالای نه در صورت ارایه تحقیق مناسب درس را خواهند گذراند و بقیه باید درس را دوباره بگیرند. اگر نیاز به دانستن نمره هر سوال دارید به من ایمیل بزنید . نمرات تا جای ممکن بر روی نمودار رفته و ارفاق صورت خواهد گرفت و به همین جهت ، هر گونه درخواست نمره و ارفاق بلافاصله باعث کم شدن دو نمره از نمره نهایی خواهد شد. کسانی که شماره دانشجویی را ننوشته بودند ، حرف اول نام و نام خانوادگی عنوان شده
نمرات خام برگه در ادامه ارایه شده است. نمرات بالای نه در صورت ارایه پروژه مناسب درس را خواهند گذراند و بقیه باید درس را دوباره بگیرند. اگر نیاز به دانستن نمره هر سوال دارید یا فکر می کنید نمره بهتری می گرفته اید ، به من ایمیل بزنید تا ریز نمرات هر سوال برایتان ارسال شود. نمرات تا جای ممکن بر روی نمودار رفته و ارفاق صورت خواهد گرفت و به همین جهت ، هر گونه درخواست نمره و ارفاق بلافاصله باعث کم شدن دو نمره از نمره نهایی خواهد شد. کسانی که شماره
اینکه کلی کلمه توی قلبم، مغزم و گلوم رسوب کرده و بیرون نمیاد غمگین ترم میکنه اینکه هی میخوام بنویسم اما از نوشتن عاجزم. اینکه دلم برای آدم ها تنگ میشه اما نمیگم. اینکه از آدم ها فراری ام همه این ها غمگینم میکنه خیلی زیاد.
من قول داده بودم زندگی کنم. قوی باشم. بجنگم. جا نزنم. زندگی نکردم. قوی نبودم. نجنگیدم.جا زدم و خسته تر شدم. حتی همین الان هم از اینکه دارم حرف های تکراری میزنم غمگینم. میم گفته بود خودت رو دوست داشته باش. نون هم صد بار تکرار ک
۷ نوع ضمانت که میتواند فروش شمارا ۵۰۰% افزایش دهدتصور کنید که میخواهید از سایتی خرید کنید ناگه آنیک ترس در ذهن شما ایجاد میشود و ممکن است خیلی سریع سؤالات زیر در ذهن شما ایجاد شود:۱- آیا این محصول کار من رو راه می اندازه؟۲- اگر جواب نداد چی؟۳- اگر مشکل خوردم چی؟۴- این هزینه برای محصول زیاد نیست؟۵- و….
مطمئنم که سؤالات بیشتری هم در ذهن شماست که در اینجا ننوشتهام.صبر کنید شاید این سؤالات در ذهن مشتریان شما هم ایجاد شود.تصور کنید محصول عال
حافظ محبوب ترین شاعر فارسی زبان است که بسیاری از اشعار او به دلیل محبوبیت در بین اقشار مختلف جامعه، تبدیل به ضرب المثل شده است و کمتر کسی است که برخی از غزلیات او را به طور جزئی یا کامل نتواند از حفظ بخواند. یکی از القاب حافظ، لقب لسان الغیب است که به جهت پیشبینیهای الهامشدهاش در مورد زندگی و آینده شکل گرفته است. دیوان حافظ شیرازی، یکی از کتاب های مقدسی است که تمامی ایرانیان در روزهای خاص زندگی خود، از آن برای پیش بینی آینده استفاده می
هم اکنون لذت ببرید با دانلود اهنگ مسعود سعیدی به نام گل قرمز» به همراه متن و دو کیفیت ۳۲۰، ۱۲۸ با لینک مستقیم در رسانه معتبر آی سانگز
Download New Music: Masoud Saeedi – Gole Ghermez With Text And Online And Quality On isongs
نام خواننده:
مسعود سعیدی
نام آهنگ:
گل قرمز
دانلود آهنگ گل قرمز با دو کیفیت متفاوت
دانلود آهنگ با کیفیت 128دانلود آهنگ با کیفیت 320
متن ترانه گل قرمز با صدای مسعود سعیدی
"من به عشق تو هر روز از این کوچه رد میشم""راه ماهو من از راه خونت بلد میشم""یه دنیا گل قرمز
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
خب با چشای گریون دارم مینویسم ببخشید خلاصه اگه اشتباهی بود :)
یویی
توت فرنگی
فندوق
گاو هات
(همش یویی خودمه هيچکي حق نداره بهش بگه)
میدونی اولین بار که باهات حرف زدم دوست داشتم یه نسبتی با
اینجایی که می بینی خشکیه ، قبلا دریا بوده ! دنیا از همون اولش دیوونه بوده ، پس این دنیایی که این شکلی شده ، تقصیر هيچکي نیست !Weathering With You 2019 - یو یو ! درود بر همگی ! خوبین؟ امیدوارم باشین (:من که کاملا بی تفاوتم این روزا . سبک زندگیمشبیه یه معتاد خونه نشینِ بیکارِ خاکستری شده'-'کتابامونم اکثرا تموم شدن.فقط امتحاناشون مونده'-'احتمالا تا خود تیر باید امتحان بدیم با این اتفاق شگرف تاریخی .میگم شاهکار جدید میهن بلاگو دیدین؟ حالا دیگه نظرات پست ها
هلو گایز چطورین؟
میخواستم تو این گفت و تو راجع به اوکراین با هم صحبت کنیم
خب.الان اوکراین تو جنگه و خیلی ایرانیا اونجان و مهم تر از همه برای من ، پوتک و زن و بچش اونجان. مشخصه ک من خیلی خیلی پوتکو دوس دارم همه چیز اون فوق العادس و شخصیتش واقعا ستودنیه و من شب تا صب استرسشو دارم البته دیشب گفت قراره بدم لهستان و از اونجا یا میرن آلمان یا اتریش و یک ماه میمونن
الان تو اوکراین شرایط واقعا بحرانیه و همه طرفدار اوکراینن مثل خود من ولی یه تفاوتی
درباره این سایت